ما از ظلم و بیعدالتی، دروغ، نفاق، نژادپرستی و معیارهای دوگانهی آنها متنفریم.( الجزیره)
چند ماه پس از حملهی هولناک به مرکز تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در شهر نیویورک، گراهام فولر، سیاستمدار کهنهکار، نویسنده و افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) در دههی 1980، و متخصص در امور جهان عرب و اسلام، زمانی که مدیر کل سایت الجزیره بودم با من ملاقات کرد. او در سفری که شامل بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی بود نظرات نخبگان سیاسی، رهبران احزاب و گروهها، دانشگاهیان، متخصصان رسانه و روشنفکران را به عنوان بخشی از آمادهسازی خود برای نوشتن کتاب معروفش «آیندهی سیاسی اسلام» که در سال 2003 انتشار یافت، جویا میشد.
آن دوره از برخی جهات به آنچه پس از «طوفان اقصی» در 7 اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد شبیه بود و جهان در بهت و حیرت فرو رفته بود. ایالات متحده جهان را به موافقان و مخالفان تقسیم کرده بود تا یک ائتلاف جهانی که شامل 183 کشور میشد در جنگی تمامعیار علیه آنچه را که «تروریسم جهانی» مینامید رهبری کند؛ جنگی که در آن میلیونها عرب و مسلمان کشته و زخمی شدند و ایالات متحده و متحدان غربیاش بدون دستاوردی جز مرگ، ویرانی، درد، رنج، فساد و استبداد، متحمل صرف تريليونها دلار در یک دورهی 20 ساله شدند.
پس از حملات سپتامبر 2001 م، جورج دبلیو بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا با اشاره به اعراب و مسلمانان سؤال فریبکارانه خود «چرا از ما متنفرند؟» را مطرح کرد که بلافاصله مورد توجه رسانهها، صاحبنظران و مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی و سنجش افکار عمومی قرار گرفت. گفتوگوی فولر با من بر دو نکته متمرکز بود: دلایل تنفر اعراب از ایالات متحده و نظرات روشنفکران عرب در مورد آن.
این امر راه را برای صحبت از استکبار و معیارهای دوگانهی آمریکا باز کرد؛ زیرا در قبال جهان عرب و مسائل داخلی و خارجی آن، و جانبداری کورکورانه از رژیم صهیونیستی و سیاستهاى نفاقآمیز در ظاهر طرفدار ترویج دموکراسی، آزادی و حقوق بشر است؛ اما در باطن از رژیمهای استبدادی تمامیتخواه در جهان عرب حمایت میکند. افزون بر اين آمريكا چشمان خود را بر اعمال ظالمانه و سرکوبگرانهی اين رژیمهای مزدور علیه ملتهایشان و نقض مستمر حقوق بشر میبندد، تا زمانی که این رژیمها حافظ منافع ایالات متحده باشند. این دیدار دیری نپایید، زیرا فولر در دوحه با چهرههای دیگری قرار ملاقات داشت و برای سفر به کشورهای دیگری آماده میشد.
با گذشت زمان این سؤال در دفاع از قلدری و بیعدالتی ایالات متحده در منطقهی عربی و اسلامی ورد زبان سیاستمداران آمریکایی شده بود و هر روز در گوش چهرههای رسانهای، پژوهشگران و اندیشمندان طنینانداز میشد. آمریکا عراق را اشغال کرد و رژیم صدام حسین را سرنگون کرد و کشتار مردم بیدفاع در عراق و افغانستان به دست نیروهای آمریکایی و متحدانش به اوج خود رسید. جنگ علیه تروریسم گسترش یافت و سیاستها و اقدامات سرکوبگرانهی بسیاری علیه فعالیت افراد و نهادها در کشورهای عربی و اسلامی به بهانهی خشکاندن سرچشمههای تروریسم، ترس از اسلام و مسلمانان در کشورهای جهان به ویژه در ایالات متحده گسترش یافت. روند صلح در فلسطین مختل شد و صهیونیستها حملات بیشماری علیه مردم فلسطین، زمینهای کشاورزی و زیرساختها و روبناها بهویژه در نوار غزّه انجام دادند.
جانبداری مطلق آمریکا از رژیم صهیونیستی همچنان موضع غالب بود. بزرگترین رسوایی برای اصول و ارزشهای آمریکا پس از وقوع آنچه به «انقلابهای بهار عربی» معروف است، رخ داد، زیرا ایالات متحده در مقابل دموکراسیهای نوپا ایستاد و آنها را نابود کرد و از ضدانقلابها برای از بین بردن آنها حمایت کرد. آخرین کشورهای تشنهی آزادی و دموکراسی به میدانهای درگیری خونین و تجزیه ژئوپلیتیکی تبدیل شدند.
و اینجاست که « طوفان اقصی» از راه میرسد تا دولتهای متوالی آمریکا و متحدان غربی و در رأس آنها انگلیس و فرانسه را رسوا کند و بتهای افسانهای که مردم خود را با آنها گمراه میکنند، از بین ببرد. متحدان غربی با این بتهای افسانهای در پی نقش برآب کردن تحقق رؤیاهای مردم جهان هستند و میخواهند آنها را از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به بردگی بکشند و با کشورهای رقیبشان مبارزه کنند.
این بتها عبارتنداز آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و قانون بینالملل که انسانها را بدون توجه به جنسیت، مذهب، نژاد یا رنگشان برابر میدانند.
این بتها بار دیگر در برابر مواضع و برخوردهای دوگانهای که آمریکا، انگلیس و فرانسه در پیش گرفتهاند، فرو ریختند. این دولتها از ضربهی هولناکی که در طوفان اقصی به رژیم صهیونیستی وارد آمد وحشتزده شدند؛ چرا که از زمان اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل این حکومت غاصب، متحمل این ضربهی سنگین نشده بود.
از این رو این کشورها شتابان به حمایت مطلق خود از رژیم صهیونیستی پرداختند و حمایت کامل نظامی خود از آن را اعلام کردند تا واکنش وحشیانهی این رژیم را علیه غیرنظامیان از جمله زنان، کودکان و سالمندان توجیه کنند.
دروغهای رژیم صهیونیستی که جهان را به وسیلهی آنها در مورد آنچه حماس انجام داده بود سردرگم کرده بود، برملا شد و این کشورها به سرعت این دروغها را در گوش ملتهایشان خواندند و در مجامع بینالمللی تکرار کردند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهی آمریکا، حتی پس از افشای نادرستی این دروغها، در سخنرانی خود قبل از نشست وزیران شورای امنیت در روز سهشنبه ۲۴ اکتبر، بیشرمانه به این دروغها متمسک شد و گفت: «باید حملهی تروریستی و وحشیانهی جنبش حماس علیه اسرائیل را محکوم کنیم. در این حمله بدن کودکانی با گلوله تکهتکه شد، جوانانی به راحتی تحت تعقیب قرار گرفتند و با ضرب گلوله کشته شدند و سرهایشان از تن جدا شد، اعضای خانوادهها زنده زنده سوزانده شدند و والدین را جلوی فرزندان و فرزندان را جلوی چشم والدین اعدام کردند.»
بلینکن، وزیر امور خارجهی آمریکا، دروغهای رژیم صهیونیستی را برای توجیه نسلکشی مردم فلسطین در نوار غزّه دستاویز قرار داده و جنایات این رژیم را مغایر با قوانین بینالمللی نمیداند و آتشبس فوری را رد میکند زیرا به نفع حماس خواهد بود. این در حالی است که قوانین بینالمللی حق مقاومت در برابر اشغال را به حماس میدهد. با اتکا به این دروغها وزیر امور خارجهی رژیم صهیونیستی برای توجیه بربریت حماس، نتوانست دلایل و مستنداتی به شورای امنیت ارائه کند؛ به جز عکسی که شامل تعدادی از کسانی است که توسط حماس دستگیر شدهاند، بدون سرهای بریده شده، و بدون زنده سوزاندن خانوادهها.
دولتهای انگلیس و فرانسه نیز بسان آمریکا وارد عرصه شدند. نخستوزیر انگلیس با هواپیمای نظامی مملو از تدارکات و مهمات به اسرائیل آمد تا حمایت مطلق کشورش از رژیم صهیونیستی را اعلام کند، گویی که راهی میدان نبرد است! دولت انگلیس پس از نشست وزیران در شورای امنیت؛ مخالفت خود با آتش بس را اعلام کرد و مدعی شد که رژیم صهیونیستی تاکنون هیچگونه نقض قوانین بینالمللی را مرتکب نشده است.
پس از ارتکاب اینهمه جنایت تعجب میکنند که چرا از آنها متنفریم؟ ما نه از انسانیتی که فاقد آن شدەاند، و نه از ملتهایشان که برای محکوم کردن تجاوزات وحشیانه آنها به نوار غزّه بیرون آمدند و نه از تمدّن و رفاه آنها متنفر نیستیم، بلکه از بیعدالتی، دروغ، نفاق، نژادپرستی و معیارهای دوگانهی آنها متنفریم.
منبع: سایت الجزیره
نظرات